کدوم خواستن؟ کدوم جنون؟ کدوم عشق؟
شاید خیلی از این حرفا دروغه
تا وقتی با هَمیم از عشق می گیم
نباشیم، قولمون حتّی، دروغه
از این عشقایی که زنجیر می شه
هَوَسایی که دامنگیر می شه
می ترسم، چون دلم بی اعتماده
به احساسی که بی تأثیر می شه
مثِ حرفی که نگاهی
نمی گفته و می گفته
اتفاقیه که گاهی
نمی اُفته و می اُفته
حس ِ یخ زدن تو آتیش
حالِ سوختنه، تو سرما
تو بیداری، یه خیاله
یه حقیقته، تو رویا
تو فکرش نیستیم و پیداش می شه
ولی وقتی که باید باشه، می ره
به حال و روز ِ ما کاری نداره
همیشه یا براش زوده یا دیره
نه اینکه عاشقی حالِ خوشی نیست
نه اینکه زندگی بی عشق، می شه
فقط، کاش بین ِ این حسّای مبهم
بفهمم، آخرش چی عشق می شه؟
افشین یداللهی
ترانه ی تیتراژ پایانی سریال "زمانه" با اجرای "گروه سِون 7"