اشعار افشین یداللهی

اشعار افشین یداللهی

شعر و ادب پارسی
اشعار افشین یداللهی

اشعار افشین یداللهی

شعر و ادب پارسی

تو حق نداری عاشقِ کسی بمانی(افشین یداللهی)

 

تو حق نداری
عاشقِ کسی بمانی
که سال هاست رفته
تو مالِ کسی نیستی

که نیست
تو حق نداری
اسمِ دردهای مزمنت را
عشق بگذاری

می‌توانی مدیونِ زخم‌هایت باشی
اما محتاجِ آنکه زخمیَت کرده نه
دست بردار

از این افسانه‌های بی‌ سر و ته
که به نامِ عشق

فرصتِ عشق را از تو می‌گیرد
آنکه تو را زخمیِ خود می‌خواهد

آدمِ تو نیست
آدم نیست

و تو سال هاست
حوای بی آدمی
حواست نیست

 

افشین یداللهی

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.