اشعار افشین یداللهی

اشعار افشین یداللهی

شعر و ادب پارسی
اشعار افشین یداللهی

اشعار افشین یداللهی

شعر و ادب پارسی

نه…. این قرارمون نبود تو بی خبر بری(افشین یداللهی)

باور نمی کنم

**

نه….
این قرارمون نبود
تو بی خبر بری
من خسته شم که تو..
بی همسفر بری
نه…
این قرارمون نبود
من رنگِ شب بشم
تو سر سپرده شی
من جون به لب بشم…..

باور نمی کنم
این تو خودِ تویی
این تو که از خودش
بی خود شده تویی..

باور نمی کنم
عشق ِ منی هنوز
گاهی به قلبِ من …
سر می زنی هنوز

وقتی زندونی تو هوس
مثل پروازی تو قفس
این رسم ِ همراهی نشد
ای همنفس……………

وقتی قلبت از من جداس
سرگردونه بی هم صداس
انگار دستت با دست من
نا آشناس………………

باور نمی کنم
این تو خودِ تویی
این تو که از خودش
بی خود شده تویی..

باور نمی کنم
عشق ِ منی هنوز
گاهی به قلبِ من …
سر می زنی هنوز

باور نمی کنم
عشق ِ منی هنوز
گاهی به قلبِ من …
سر می زنی هنوز

 

افشین یداللهی

خواننده احسان خواجه امیری

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.