اشعار افشین یداللهی

اشعار افشین یداللهی

شعر و ادب پارسی
اشعار افشین یداللهی

اشعار افشین یداللهی

شعر و ادب پارسی

تو که فک می کنی دنیا تو دستاته(افشین یداللهی)

دعا کن

تو که فک می کنی دنیا تو دستاته
خودت تو دست دنیایی نمیدونی

خیال کردی جهان تا هست تو هستی؟
جهان می مونه اما تو نمی مونی

تو که فک می کنی رنگین ترٍ خونت
از اونا که خدای تو خداشونه

خدارو چی تصور کردی چی دیدی؟
خیال کردی دعاشونو نمی خونه؟

اگه خونی به ناحق ریخت یا اشکی
نمی خشکه نمی میره غزل میشه

غرور و ظلم و بی رحمی یه روز آخر
نه با کینه فقط با عشق حل میشه

دعا کن بار خونو از رو دوش تو
خدا امروز با اشکات برداره

که فردا از چشایی که رو حق بستی
همین خونٍ که جای اشک می باره


افشین یداللهی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.