اشعار افشین یداللهی

اشعار افشین یداللهی

شعر و ادب پارسی
اشعار افشین یداللهی

اشعار افشین یداللهی

شعر و ادب پارسی

وطنم ای شکوه پابرجا(افشین یداللهی)



وطنم ای شکوه پابرجا
در دل التهاب دورانها

کشور روزهای دشوار
زخمی سربلند بحرانها

ایستادی بر جنگ رو در رو
خنجر از پشت می زند دشمن

گویی از ما و در نهان بر ما
وطنم پشت حیله را بشکن

وطنم ای شکوه پابرجا
در دل التهاب دوران‌ها

رگت امروز تشنه عشق است
دل رنجیده خون نمی خواهد

دل تو تا ابد برای تپش
غیرعشق و جنون نمی خواهد

شرم بر من اگر حریم تو
پیش چشمان من شکسته شود

وای بر من اگر ببینم چشم
رو به رویای عشق بسته شود

وطنم ای شکوه پابرجا
در دل التهاب دورانها

کشور روزهای دشوار
زخمی سربلند بحرانها

از تب سرد موجهای خزر
تا خلیجی که فارس بوده و هست

می شود با تو دل به دریا زد
می شود با تو دل به دنیا بست


افشین یداللهی

خواننده سالار عقیلی

 آهنگساز:بابک زرّین

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.