در آغوش ِ من هستی و نیستی
تو در این بدن هستی و نیستی
تو با روح ِ آواره ات گم شدی
که در لمس ِ تن هستی و نیستی
نرفتی ولی ماندنت رفتن است
تو پیمان شکن هستی و نیستی
گرفتار ِ مردانگی مانده ام
تو گفتی که زن هستی و نیستی
من امروز اگر می روم ، سالهاست
که تو پیش ِ من هستی و نیستی
افشین یداللهی