خلاصم کن
غروبم مرگه رو دوشم، طلوعم کن تو میتونی
تمومم سایه می پوشم، شروعم کن تو میتونی
شدم خورشید غرق خون، میون مغرب دریا
منو با چشمای بازت، ببر تا مشرق رویا
دلم با هر تپش با هر، شکستن داره میفهمه
که هر اندازه خوبه عشق، همون اندازه بی رحمه
چه راههایی که رفتم تا، بفهمم جز تو راهی نیست
خلاصم کن از عشقایی، که گاهی هست و گاهی نیست
تو خوب سوختنو میشناسی، سکوتو از اونم بهتر
من آتیشم یه کاری کن، نمونم زیر خاکستر
میخوام مثل همون روزا، که بارون بود و ابریشم
دوباره تو حریر تو، مثه چشمات ابری شم
دکتر افشین یداللهی
خواننده احسان خواجه امیری